جدول جو
جدول جو

معنی قلعه سردی - جستجوی لغت در جدول جو

قلعه سردی
(قَ عَ سَ)
تیره ای از طایفۀ اورک هفت لنگ بختیاری. (جغرافیای سیاسی کیهان ص 74)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(قَ عَ تِ)
دهی است از دهستان ریمله بخش حومه شهرستان خرم آباد، واقع در 7هزارگزی شمال باختری خرم آباد و 3هزارگزی خاور خرم آباد به کرمانشاه موقع جغرافیایی آن جلگه و معتدل و مالاریایی است و سکنۀ آن 300 تن است. آب آن از رود خانه پاپی و محصول آن غلات و لبنیات و شغل اهالی زراعت و گله داری و صنایع دستی زنان فرش بافی و سیاه چادربافی است. راه اتومبیل رو دارد و ساکنین از طایفۀ سپه وند هستند و برای تعلیف احشام به ییلاق و قشلاق میروند. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6)
لغت نامه دهخدا
(سُدد)
قلعه ای است به یمن. (منتهی الارب) (آنندراج). قلعه ای است به یمن از اعمال عبد علی بن عواض. (معجم البلدان)
لغت نامه دهخدا
(قَ عَ سَ)
دهی است از دهستان میان دورود بخش مرکزی شهرستان ساری، واقع در9000گزی جنوب نکا. موقع جغرافیایی آن دامنه و هوای آن معتدل و مرطوب مالاریایی است. سکنۀ آن 810 تن است. آب آن از رود خانه نکا و محصول آن برنج، پنبه، غلات، حبوبات، کنجد، ابریشم و شغل اهالی زراعت وصنایع دستی زنان بافتن پارچه های ابریشمی و نخی است. سکنۀ آن در قراء اومال و بریجان برنج کاری مینماید. راه مالرو دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 3)
لغت نامه دهخدا
(قَ عَ کُ کُ)
دهی است جزء دهستان بهنام سوخته بخش ورامین شهرستان تهران، واقع در 8هزارگزی خاور ورامین و 2هزارگزی به پیشوا. این ده در تپه ماهور قرارگرفته و سردسیر است. سکنۀ آن 402 تن است. آب آن از قنات و محصول آن غلات، صیفی، چغندر قند، باغات میوه و شغل اهالی زراعت است. راه مالرو دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 1)
لغت نامه دهخدا
(قَ عَ ؟)
دهی است از دهستان میان آب بخش مرکزی شهرستان شوشتر، واقع در 8هزارگزی جنوب باختری شوشتر و 6هزارگزی باختر راه تابستانی شوشتر به بندقیر و کنار خاوری رود شطیط. موقع جغرافیایی آن دشت و هوای آن گرمسیری است سکنۀ آن 150 تن آب آن از کارون و محصول آن غلات، برنج، صیفی، کنجد و شغل اهالی زراعت است. راه در تابستان اتومبیل رو است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6)
لغت نامه دهخدا
(قَ عَ یِ)
دهی است از دهستان گله دار. بخش کنگان شهرستان بوشهر، واقع در 89هزارگزی جنوب خاور کنگان و 4هزارگزی راه مالرو پس رودک به بیرم. موقع جغرافیایی آن جلگه و هوای آن گرمسیری مالاریایی است. سکنۀ آن 96 تن است. آب آن از قنات و چاه و محصول آن غلات، تنباکو و پیاز و شغل اهالی زراعت است. راه آن مالرو است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 7)
لغت نامه دهخدا
(قَ عَ پَسْ وَ)
دهی است از دهستان بربرود بخش الیگودرز شهرستان بروجرد، واقع در 12هزارگزی جنوب الیگودرز کنار راه مالرو چشمه مروارید به ایوندی. موقع جغرافیایی آن جلگه و هوای آن معتدل است. سکنۀ آن 70 تن است. آب آن از قنات و محصول آن غلات، لبنیات، پنبه و چغندر و شغل اهالی زراعت و گله داری و صنایع دستی زنان قالی بافی است. راه آن مالرو است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6)
لغت نامه دهخدا
(قَ عَ سُ)
از دههای کوهسار است در مازندران. (ترجمه مازندران و استرآباد رابینو ص 172)
لغت نامه دهخدا
(قَ عَ سُ)
دهی است از دهستان جلالوند بخش مرکزی شهرستان کرمانشاهان، واقع در75هزارگزی جنوب کرمانشاهان و 8هزارگزی چنار مرکز دهستان. موقع جغرافیایی آن کوهستانی و هوای آن سردسیری است. سکنۀ آن 40 تن است. آب آن از چشمه و محصول آن غلات و لبنیات است و شغل اهالی زراعت و گله داری است. راه مالرو دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5)
لغت نامه دهخدا
(قَ عَ کَ)
دهی جزء دهستان گرمادوز بخش کلیبر شهرستان اهر، واقع در 31500گزی شمال خاوری کلیبر و 31500گزی شوسۀ اهر به کلیبر. موقع جغرافیایی آن کوهستانی و معتدل مایل به گرمی مالاریائی است. سکنۀ آن 312 تن است. آب آن از چشمه و رود خانه سلین چای و محصول آن غلات و سر درختی و شغل اهالی زراعت و گله داری و صنایع دستی زنان فرش و گلیم بافی است. راه مالرو دارد. این ده دارای معدن آب گرم است که برای امراض جلدی خیلی نافع میباشد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4)
لغت نامه دهخدا
(قَ عَ مَ رَ عَ)
دهی است جزء دهستان غار بخش ری شهرستان تهران، واقع در 9هزارگزی شمال باختری ری و جنوب باختری و متصل به شهر تهران. این ده در جلگه قرارگرفته و هوایی معتدل دارد. سکنۀ آن 20تن است. آب آن از قنات و رود کن و محصول آن غلات، صیفی، باغات میوه و شغل اهالی زراعت و گله داری است. راه ماشین رو دارد. فرودگاه هنگ شکاری نیروی هوایی در اراضی این ده است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 1)
لغت نامه دهخدا
(قَ عَ سَیْ یِ)
کلاته ای است در سبزوار
لغت نامه دهخدا
(قَ عَ بَ)
دهی است از دهستان بربرود بخش الیگودرز در کنار راه مالرو سنج به کشکک. موقع جغرافیایی آن جلگه و معتدل است. سکنۀ آن 263 تن است. آب آن از قنات و محصول آن غلات و لبنیات و شغل اهالی زراعت و گله داری و صنایع دستی آنان قالی و جاجیم بافی است. راه اتومبیل رو دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6)
لغت نامه دهخدا
(قَ عَ عَبْ با)
دهی است جزء دهستان قمرود بخش مرکزی شهرستان قم، واقع در 7هزارگزی شمال باختری قم، این ده در جلگه قرار گرفته و هوایی معتدل دارد. سکنۀ آن 250 تن است. آب آن از قنات و رود خانه قم و محصول آن غلات، پنبه، صیفی و شغل اهالی زراعت و گله داری و شترداری است. راه مالرو دارد. ساکنین ازطایفه لک هستند. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 1)
لغت نامه دهخدا
(قَ عَ عَ بَ)
مزرعه ای است از دهستان زیراستاق بخش مرکزی شهرستان شاهرود، واقع در8000 گزی جنوب باختری شاهرود. سکنۀ آن 15 تن است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 3)
لغت نامه دهخدا
(قَ عَ ذَ کَ ریْ یا)
دهی است از دهستان بالا شهرستان نهاوند، واقع در 9هزارگزی جنوب شهر نهاوند و 4هزارگزی باختری راه شهر نهاوند به ملایر و بروجرد. موقع جغرافیایی آن کوهستانی و هوای آن سردسیری است. سکنۀ آن 150 تن است. آب آن از قنات و چشمه و محصول آن غلات، کتیرا، لبنیات و شغل اهالی زراعت و گله داری است راه مالرو دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5)
لغت نامه دهخدا
(قَ عَ سَ حَ)
دهی است از دهستان خالصۀ بخش مرکزی شهرستان قصر شیرین، واقع در 6هزارگزی شمال باختری خسروی و کنار شوسۀ قصر شیرین موقع جغرافیایی این ده تپه ماهور و هوای آن گرمسیری است. سکنۀ آن 200 تن است. آب آن از چاه و محصول آن غلات دیم و شغل اهالی زراعت و گله داری است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5)
لغت نامه دهخدا
(قَ عَ سَ)
دهی است از دهستان مال اسد بخش چقلوندی شهرستان خرم آباد، واقع در 6هزارگزی خاور چقلوندی و 5هزارگزی جنوب خاوری اتومبیل رو خرم آباد به چقلوندی. موقع جغرافیایی آن تپه ماهور و هوای آن سردسیری مالاریائی است. سکنۀ آن 180 تن آب آن از چشمه ها و محصول آن غلات، صیفی، لبنیات و شغل اهالی زراعت و گله داری و صنایع دستی فرش و سیاه چادر بافی است. راه مالرو دارد. و ساکنین از طایفۀ مال اسد هستند و در زمستان به قشلاق میروند. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6)
لغت نامه دهخدا
(سَ)
نام ولایتی است و جایی نیز هست که غار کیخسرو آنجاست. (برهان). نام قلعه ای است که در آنجا تخت و جام کیخسرو بوده و اسکندر بدانجا رفته پادشاه آنجا را سریری گفتندی، اگر بمناسبت تخت است سریر عربی است و فارسی نیست. (آنندراج) (انجمن آرا). رجوع به سریرافراز شود
لغت نامه دهخدا
(قَ عَ سَ / سِ)
دهی است از بخش نجف آباد شهرستان اصفهان، واقع در 8هزارگزی جنوب خاور نجف و 5 هزارگزی شوسۀ نجف آباد به اصفهان. موقع جغرافیایی آن جلگه و هوای آن معتدل است. سکنۀ آن 1525تن است. آب آن از قنات و محصول آن غلات، انگور، سیب زمینی، زردآلو، توت، سیب، هندوانه، پنبه و شغل اهالی زراعت و صنایع دستی زنان کرباس بافی است. راه ماشین روو دبستان دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 10)
لغت نامه دهخدا
(قَ عَ یِ)
این قلعه در ممسنی و در شرق فهلیان واقع است و آن را دزسپیدنیز گویند. کوهی است منفرد و هیچ کوهی بر آن مشرف نیست. از چهار طرف راه دارد. بالای آن کوه کشت و زرع میتوان نمود. جنگل فراوان از بلوط و انجیر و بادام کوهی و انار و انگور داشته و پنج چشمه آب دارد. (جغرافیای غرب ایران ص 130). رجوع به قلعۀ اسفیددز شود
لغت نامه دهخدا
(قَ عَ سَ سَ)
دهی است از بخش دهدز شهرستان اهواز، واقع در 10 هزارگزی شمال باختری دهدز و کنار راه مالرو دره شور به مهراب. موقع جغرافیایی آن کوهستانی و هوای آن معتدل است. سکنۀ آن 56 تن است. آب آن از چشمه و قنات و محصول آن غلات و شغل اهالی زراعت و گله داری است. راه مالرو دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6)
لغت نامه دهخدا
تصویری از قلیه سغدی
تصویر قلیه سغدی
بریانی سغدی از گوشت و چربی و روده و تخم مرغ
فرهنگ لغت هوشیار
از توابع میان دورود شهرستان ساری، از توابع نشتای عباس آباد
فرهنگ گویش مازندرانی